this poem when first come out made alot of noise in iran and afghanistan the poet mohammad kazem kazemi is indead a fine poet and this is one of her master piece i love it it is about afghan refugees living iran and going back to afghanistan :rose
پیاده* آمده بودم
محمد کاظم کاظمی
غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت*
پیاده آمده بودم*، پیاده خواهم رفت*
طلسم غربتم امشب شكسته خواهد شد
و سفره*ای كه تهی بود، بسته خواهد شد
و در حوالی شبهای عید، همسایه*
صدای گریه نخواهی شنید، همسایه*
همان غریبه كه قلك نداشت*، خواهد رفت*
و كودكی كه عروسك نداشت*، خواهد رفت*
***
منم تمام افق را به رنج گردیده*،
منم كه هر كه مرا دیده*، در گذر دیده*
منم كه نانی اگر داشتم*، از آجر بود
و سفره*ام ـ كه نبود ـ از گرسنگی پر بود
به هرچه آینه*، تصویری از شكست من است*
به سنگ*سنگ بناها، نشان دست من است*
اگر به لطف و اگر قهر، می*شناسندم*
تمام مردم این شهر، می*شناسندم*
من ایستادم*، اگر پشت آسمان خم شد
نماز خواندم*، اگر دهر ابن*ملجم شد
***
طلسم غربتم امشب شكسته خواهد شد
و سفره*ام كه تهی بود، بسته خواهد شد
غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت*
پیاده آمده بودم*، پیاده خواهم رفت*
***
چگونه باز نگردم*، كه سنگرم آنجاست*
چگونه*؟ آه*، مزار برادرم آنجاست*
چگونه باز نگردم كه مسجد و محراب*
و تیغ*، منتظر بوسه بر سرم آنجاست*
اقامه بود و اذان بود آنچه اینجا بود
قیام*بستن و الله اكبرم آنجاست*
شكسته*بالی*ام اینجا شكست طاقت نیست*
كرانه*ای كه در آن خوب می*پرم*، آنجاست*
مگیر خرده كه یك پا و یك عصا دارم*
مگیر خرده*، كه آن پای دیگرم آنجاست*
***
شكسته می*گذرم امشب از كنار شما
و شرمسارم از الطاف بی*شمار شما
من از سكوت شب سردتان خبر دارم*
شهید داده*ام*، از دردتان خبر دارم*
تو هم به*سان من از یك ستاره سر دیدی*
پدر ندیدی و خاكستر پدر دیدی*
تویی كه كوچه غربت سپرده*ای با من*
و نعش سوخته بر شانه برده*ای با من*
تو زخم دیدی اگر تازیانه من خوردم*
تو سنگ خوردی اگر آب و دانه من خوردم*
***
اگرچه مزرع ما دانه*های جو هم داشت*
و چند بته مستوجب درو هم داشت*
اگرچه تلخ شد آرامش همیشهتان
اگرچه كودك من سنگ زد به شیشهتان*
اگرچه متهم جرم مستند بودم*
اگرچه لایق سنگینی لحد بودم*
دم سفر مپسندید ناامید مرا
ولو دروغ*، عزیزان*! بحل كنید مرا
تمام آنچه ندارم*، نهاده خواهم رفت*
پیاده آمده*بودم*، پیاده خواهم رفت*
به این امام قسم*، چیز دیگری نبرم*
به*جز غبار حرم*، چیز دیگری نبرم*
خدا زیاد كند اجر دین و دنیاتان*
و مستجاب شود باقی دعاهاتان*
همیشه قلك فرزندهایتان پر باد
و نان دشمنتان ـ هر كه هست ـ آجر باد
مشهد ـ 27 / 1 / 1370
محمد کاظم کاظمی
غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت*
پیاده آمده بودم*، پیاده خواهم رفت*
طلسم غربتم امشب شكسته خواهد شد
و سفره*ای كه تهی بود، بسته خواهد شد
و در حوالی شبهای عید، همسایه*
صدای گریه نخواهی شنید، همسایه*
همان غریبه كه قلك نداشت*، خواهد رفت*
و كودكی كه عروسك نداشت*، خواهد رفت*
***
منم تمام افق را به رنج گردیده*،
منم كه هر كه مرا دیده*، در گذر دیده*
منم كه نانی اگر داشتم*، از آجر بود
و سفره*ام ـ كه نبود ـ از گرسنگی پر بود
به هرچه آینه*، تصویری از شكست من است*
به سنگ*سنگ بناها، نشان دست من است*
اگر به لطف و اگر قهر، می*شناسندم*
تمام مردم این شهر، می*شناسندم*
من ایستادم*، اگر پشت آسمان خم شد
نماز خواندم*، اگر دهر ابن*ملجم شد
***
طلسم غربتم امشب شكسته خواهد شد
و سفره*ام كه تهی بود، بسته خواهد شد
غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت*
پیاده آمده بودم*، پیاده خواهم رفت*
***
چگونه باز نگردم*، كه سنگرم آنجاست*
چگونه*؟ آه*، مزار برادرم آنجاست*
چگونه باز نگردم كه مسجد و محراب*
و تیغ*، منتظر بوسه بر سرم آنجاست*
اقامه بود و اذان بود آنچه اینجا بود
قیام*بستن و الله اكبرم آنجاست*
شكسته*بالی*ام اینجا شكست طاقت نیست*
كرانه*ای كه در آن خوب می*پرم*، آنجاست*
مگیر خرده كه یك پا و یك عصا دارم*
مگیر خرده*، كه آن پای دیگرم آنجاست*
***
شكسته می*گذرم امشب از كنار شما
و شرمسارم از الطاف بی*شمار شما
من از سكوت شب سردتان خبر دارم*
شهید داده*ام*، از دردتان خبر دارم*
تو هم به*سان من از یك ستاره سر دیدی*
پدر ندیدی و خاكستر پدر دیدی*
تویی كه كوچه غربت سپرده*ای با من*
و نعش سوخته بر شانه برده*ای با من*
تو زخم دیدی اگر تازیانه من خوردم*
تو سنگ خوردی اگر آب و دانه من خوردم*
***
اگرچه مزرع ما دانه*های جو هم داشت*
و چند بته مستوجب درو هم داشت*
اگرچه تلخ شد آرامش همیشهتان
اگرچه كودك من سنگ زد به شیشهتان*
اگرچه متهم جرم مستند بودم*
اگرچه لایق سنگینی لحد بودم*
دم سفر مپسندید ناامید مرا
ولو دروغ*، عزیزان*! بحل كنید مرا
تمام آنچه ندارم*، نهاده خواهم رفت*
پیاده آمده*بودم*، پیاده خواهم رفت*
به این امام قسم*، چیز دیگری نبرم*
به*جز غبار حرم*، چیز دیگری نبرم*
خدا زیاد كند اجر دین و دنیاتان*
و مستجاب شود باقی دعاهاتان*
همیشه قلك فرزندهایتان پر باد
و نان دشمنتان ـ هر كه هست ـ آجر باد
مشهد ـ 27 / 1 / 1370
Comment